User:Jillian08H

From artserver wiki

بایگانی‌های افسردگی

پیامدهای این اختلالات با توجه به مسایل فرهنگی و شخصیتی و یا به عبارتی از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از شخصی به شخص دیگر متفاوت می باشد. بطور کلی پیآمدهای اختلالات و انحرافات جنسی باعث افسردگی و حالات روانی مرتبط با آن ، روابط اجتماعی مختل، فرو پاشی کانون گرم خانواده، و مشکلات کاری ویا آینده ای گنگ و تاریک برای آن فرد می گردد. برای مثال فردی که دارای تمایلات همجنس خواهانه است ممکن است درفرهنگی دچار افسردگی گردد اما درفرهنگ دیگری دچار چنین اختلال عاطفی نگردد.
همچون دیگر اختلالات روانی مشاوره و روان درمانی و هیپنوتیزم درمانی می تواند بهترین روش درمانی برای این انحراف باشد. پس از دریافت مشاوره‌های لازم، سکس‌درمانی با یک درمانگر متخصص در حوزه پارافیلیا بهترین درمان برای افرادی است که تشخیص فوت فتیش در آن‌ها انجام شده است. از اصلی‌ترین نشانه های فوت فتیش استفاده دائمی از یک سری اشیا غیر زنده یا وابستگی به یک سری از بخش‌های غیر سکسی بدن برای رسیدن به لذت جنسی می‌شود. این لذت جنسی می‌تواند از طریق لمس، حس بویایی و یا تنها مشاهده‌کردن به فرد منتقل شود. این افراد با گذشت زمان ممکن است به موارد دیگری هم علاقه جنسی پیدا کنند. وقتی سال پیش از فرانسه برگشتم و وسایلم را با خودم به خانه مادر و پدرم آوردم، متوجهه شدم لوازم خانه‌مان بیش از حد زیاد شده است.
«زیبای روز» چیزی بیش از یک فیلم درباره اروتیسیزم است؛ فیلمی که جسورانه خط بین خیال و واقعیت را تار می‌کند. شما هرگز نمی‌دانید که وقایع روی صفحه نمایش واقعی است یا بخشی از یک فانتزی ماهرانه در ذهن یک زن خانه‌دار است. او زنی خلق کرد که یک ملکه یخی و یک بچه‌گربه جذاب را با درنده‌خویی یکسان بازی می‌کند.
بونوئل تمایل دارد به کاراکترهایش به عنوان موجوداتی که قادر هستند هم خوب و هم شیطانی باشند، رنگ دهد. با این وجود، نازاریو یک نمونه است (از بین موارد معدود) که در آن عیب�[https://search.un.org/results.php?query=%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C �های کاراکترهای] اصلی بیشتر همدلی‌برانگیز است تا تحقیرآمیز. فداکاری و تقوا سبب بدبختی نازاریو می‌شود، و متأسفانه پیروان او افرادی خودخواه هستند که در درجه اول نیازهای خود را بالاتر از بقیه می‌دانند. دو سرگردان به نام‌های پیر (با بازی پل فرانکر) و ژان (با بازی لورن ترزیف)، راهی یک سفر زیارتی از پاریس به سانتیاگو د کمپوستلا می‌شوند. این دو مرد خودشان را در فضا و زمان گم می‌کنند و با فاحشه‌ها، کودکان بدنام، راهبه‌های مصلوب و یک عیسی عمل‌گرا (کسی که در جستجوی اصلاحات خوب است) روبرو می‌شوند.
آرچیبالدو دلا کروز (با بازی ارنستو آلونسو) مردی بی‌ثبات است که از زمان مرگ پرستارش، علاقه شدیدی به قتل داشته است. خیالات او هرگز تحقق نمی‌یابد، حتی اگر قربانیان خیالی او در نهایت با دست‌های دیگری بمیرند. پدوفیل های شکارچی ممکن است از زورگویی یا تهدید به افشا برای تداوم سوء استفاده خود استفاده کنند. پزشکان و سایر کارکنان بهداشتی از لحاظ قانونی موظفند که چنین سوءاستفاده هایی از افراد صغیر را گزارش کنند. این فعالیت نوعی تجاوز هم محسوب می شود و محکومیت های سنگینی به دنبال دارد.
او سر صحبت را برخی از مسافران باز می‌کند و به آن‌ها درباره هدف محبتش یعنی کونچیتا (با بازی کارول بوکه و آنخلا مولینا) می‌گوید. ماتیو شرح می‌دهد که چگونه تلاش‌هایش در جهت اغوا کردن کونچیتا به‌واسطه وعده‌های خالی، کمربندهای نجابت و سازمان‌های تروریستی نابود شدند. یک مرد سیاه‌پوست به نام تراور (با بازی برنی همیلتون) پس از این‌که متهم به تجاوز به یک دختر سفیدپوست شد، از چنگال قانون می‌گریزد. وی راهی جزیره‌ای می‌شود و با دختر جوانی به نام اولن (با بازی کی مرسمان) و صاحب یک مزرعه زنبورعسل به نام میلر (با بازی زکری اسکات) ملاقات می‌کند.
پارافیلی یک علاقه غیر معمول، شدید و دائمی به فعالیت‌ها یا اشیایی است که به صورت معمول غیر جنسی محسوب می‌شوند. پارافیلی نیز زمانی که سبب ایجاد ضرر، نقص و یا آسیب در افراد شود تبدیل به اختلال خواهد شد. [newline]این فیلم حملات تندی به دین نشان می‌دهد؛ از جمله تقلید ضعیفی از «آخرین شام»، «ویریدیانا» با لمس صرف هر چیز فالیکی و بازی با کارت «سه‌راهی» که کاراکترهای اصلی را شامل می‌شود، از حال می‌رود. با وجود این‌که این فیلم برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شد، واتیکان آن را به خاطر مضامین کفرآمیز و عناصر خرابکارانه‌اش محکوم کرد.
"می دانم مشکلم چیست و می خواهم از آن رها شوم و یا درمانش کنم، و برای درمان آنها از همه روشها استفاده نموده ام با این وجود نمی توانم."