آرایش مرحله به مرحله صورت

From artserver wiki


بیشتر افراد پوستهای نرمال و عادی دارند. در داستان قرآن کریم، سگ مرتبة والایی یافته و در شمار افراد اصحاب کهف درآمده است، اما در این بیت با آشناییزدایی و تعبیری کنایی معنای دون آن بیان شده است. وی از ناسازی و اثر بد ستارگان فلک بر زندگی خود شکوه سر داده و در تشبیه خود به ابراهیم خلیل در واقع آشناییزدایی کرده است، زیرا ابراهیم منکر تأثیر ستارگان و مرتبة خدایی آنان بود، اما در شعر خاقانی عکس این موضوع اراده شده است. در مصرع نخست شاعر از فرمانبرداری باد از سلیمان و مرتبة آن که محمل سلیمان بود، برای ستودن ممدوح بهره برده است. شاعر در واقع به تقابل آن دو نیز توجه دارد، زیرا اسکندر دارا را شکست داد و به قتل رساند، اما گویی از این داستان آشناییزدایی شده و با تشبیه ویژگی هر دو پادشاه در وجود ممدوح آشتی کرده و جمع آمده است، در ادامه با اغراق از داستان خضر و اسکندر و چشمة حیوان آشناییزدایی شده و از لونی دیگر در بیت تجلّی یافته است، زیرا یک عنصر این تلمیح مستقل و در تقابل با دارا در مصرع نخست بیان شده و در مصرع دوم خضر یا بندة چشمة آب حیات ملازم درگاه ممدوح و نیازمند چشمة جود وی دانسته شده است.



خاقانی که گویی از این مضمونپردازی حظ میبرده، بارها از داستان اسکندر و خضر با توجه به اصل تداعی، آشنایی زدایی کرده است؛ یعنی خضر به چشمه راه یافته و اسکندر هم سدّ ساخته، اما نه خضر به جود شهره است و نه اسکندر به سخا! خاقانی از اشتیاق خود برای رفتن به خراسان ودیدار با امام محمد بن یحیی داد سخن داده است. شاعر با زیبایی و زیرکی عبارت طنزآمیز را از زبان ابراهیم نبی گرفته و آن را به آزر که همکیش مشرکان بوده، نسبت داده است و در حقیقت، در این انتساب جنبة مثبت یافتهاست. در این ستایش از داستان خضر و اسکندر در دستیابی به آب حیات آشناییزدایی شده است، زیرا اسکندر در رهیابی به چشمة آب حیات از خضر راهنمایی خواست و نتوانست به مراد خود برسد، اما در این بیت عکس آن داستان، هدایتگری به اسکندر نسبت داده شده است. در مصرع نخست ممدوح به دارا و اسکندر مانند شده است.



کلمات کهف و سگ در مصرع دوم بخوبی داستان اصحاب کهف را تداعی میکند، اما خاقانی از ماجرای اصحاب کهف و سگشان آشناییزدایی کرده و با بهرهیابی دیگرگون ممدوح را وصف و ستایش کرده است. خاقانی در پروراندن این موضوع به مناسبت از پری که انتساب آن به سلیمان آشکار است و اشک داوود که برای جبران لغزش خود در دل دادن به همسر اوریا افشانده است، بهره برده. بنابراین، از داستان فوق آشناییزدایی شده است، زیرا از آن موضوع ماندگاری ممدوح بر تخت حکومت پایابی جمال وی، اراده و تصویر شده است. خاقانی در این بیت سقف قصر ممدوح را در هنگام شب توصیف کرده است و به زیبایی از داستان حضرت ابراهیم که در رویارویی با آناهيتا بيوتي پرستان معبود آنان را به شیوة استدلالی نفی کرده، با آشناییزدایی بهره برده است. داوود نبی اشک توبه راستین از دیدگان جاری کرده، اما خاقانی از آن آشناییزدایی کرده و اشک زرق آلود را به تصویر کشانده است که عابدان تسبیح به دست، اشک افشان با دیدن زیبارویی همه را نثار جمال او و هوس خود میکنند. هنجارهای اخلاقی که AMA مشخص کرده است عبارت است از: آناهیتا بیوتی آسیب نرسانید، اعتماد را در سیستم بازاریابی پرورش دهید، ارزشهای اخلاقی را بپذیرید. ابراهیم (ع) با عبارت طنزآمیز هذا ربّی!


«و لا احبّ الآفلین» پرستش ستارگان را نفی کرده « فلمّا جنّ علیه اللیل رءا کوکباً قال هذا ربّی! خاقانی برآمدن خورشید را با بهرهیابی از داستان خضر و موسی تصویر کرده است. » اما از داستان آشناییزدایی شده است، زیرا خواب آنان در غار، مشهور است و امتیاز اعجاز آمیز آنان به شمار میآید، ولی خاقانی مرگ آنها را اراده کرده است. بنابراین، چهار مرغ خلیل که بر زمین جای دارند، با معنایی کنایی بر هوا شدهاند و شاعر با نیم نگاهی به داستان نمرود و هنجارشکنی از آن، آیین ابراهیمی را اراده کرده است. قمی و درگزینی و کاشانی وزیر به اصحاب کهف، مانند شدهاند. ممدوح در هدایتگری به سکندر مانند شده و رای روشن وی به چشمة خضر مانند شده است. شاعر با توجه به داستان خضر و اسکندر در ره یابی به آب حیوان و آشناییزدایی از آن، سخاوت ممدوح را به تصویر کشیده است، زیرا بی توجه به ضعف اسکندر در همراهی با خضر، تصویری دیگر از او ارایه شده است و نقطة قوت او که ساختن سدّ یأجوج است، ذکر شده است. ترکیب دیوی پری سان که تشبیه بلیغ است، بر پایة آشناییزدایی بنیان نهاده شده است، زیرا کلمات دیو و پری که در داستان سلیمان جنبة منفی و مثبت مییابند، در این بیت بیتوجه به جایگاه آنها در آن داستان به صورت عناصری مستقل در حالی که گویی آشتی میان آن دو برقرار شده، به کار رفتهاند.